English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 245 (708 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
back-comb U شانه کردن مو به سمت فرق سر
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
quail U شانه خالی کردن
quails U شانه خالی کردن
flinch U شانه خالی کردن
flinched U شانه خالی کردن
flinches U شانه خالی کردن
flinching U شانه خالی کردن
lie down U از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
lie-down U از زیرکار شانه خالی کردن درازکشیدن
shirk U شانه خالی کردن از
shirked U شانه خالی کردن از
shirking U شانه خالی کردن از
shirks U شانه خالی کردن از
heckle U شانه کردن
heckled U شانه کردن
heckles U شانه کردن
heckling U شانه کردن
comb U شانه کردن جستجو کردن
combed U شانه کردن جستجو کردن
combing U شانه کردن جستجو کردن
shrink U شانه خالی کردن از
shrinking U شانه خالی کردن از
shrinks U شانه خالی کردن از
weasel U شانه خالی کردن
weasels U شانه خالی کردن
bleneh U شانه خالی کردن
carding U شانه کردن پشم یاپنبه
hackle U شانه مخصوص شانه کردن لیفهای کتان وابریشم کتان زن
hackle U شانه کردن
high leg attack and shoulder control U زیر یک خم با گرفتن شانه حریف سرنگون کردن و افت کامل
noil U خرده پشمی که هنگام شانه کردن میریزد
shoulder block U سد کردن حریف با ضربه شانه
sign off U از زیر بار تعهد یامشارکتی شانه خالی کردن
to c. ata difficulty U ازسختی شانه خالی کردن
to overrun one's duty U از انجام وفیفه شانه خالی کردن
To shirk ones responsibility . U اززیر با رمسئولیت شانه خالی کردن
shrink one's duty U از انجام وظیفه شانه خالی کردن
carding brush U شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
reed U شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
repudiate U شانه خالی کردن
shirk U شانه خالی کردن
evade U شانه خالی کردن
beat U شانه خالی کردن
cop-out U شانه خالی کردن
to reject something with a shrug [of the shoulders] U با شانه بالا انداختن چیزی را رد کردن
Other Matches
head to head U رقابت شانه به شانه
shoulders U شانه
omoplate U شانه
beater U شانه
master slave manipulator U یک شانه
iekke U شانه ها
shoulder U شانه
shouldering U شانه
combings U دم شانه
shouldered U شانه
pitchforks U شانه
harrower U شانه زن
epaule U شانه
combed U شانه
comb U شانه
boek bou U شانه
scapulas U شانه
combing U شانه
pitchfork U شانه
scapula U شانه
shoulder blade U استخوان شانه
cop-out U شانه خالی
shoulder blades U استخوان شانه
brushed U شانه خورده
verges U شانه نااستوار
hard shoulder U شانه استوار
verges U شانه راه
verge U شانه نااستوار
flax comb U شانه کتان
flush shoulder U شانه همکف
fly comb U شانه ارهای
clip U شانه فشنگ
hoopoe U شانه بسر
curry U شانه یا قشوکردن
verge U شانه راه
clipped U شانه فشنگ
shoulders U شانه راه
clippings U شانه فشنگ
honey comb U شانه عسل
bough U شانه حیوان
harness U بند شانه
clips U شانه فشنگ
harnessed U بند شانه
harnessing U بند شانه
shouldered U شانه راه
boughs U شانه حیوان
unkempt U شانه نکرده
epauliere U زره شانه
flush shoulder U شانه همسطح
shouldering U شانه راه
shoulder U شانه راه
epauliere U شانه پوش
curries U شانه یا قشوکردن
honeycombs U شانه عسل
honeycomb U شانه عسل
hatchel U شانه کتان
cop-outs U شانه خالی
ctenophora U شانه داران
clip ejector U شانه پران
clip laten U شانه گیر
raised shoulder U شانه برجسته
teazle U شانه زدن
rake comb شانه شیاری
raised shoulder U شانه سکویی
soft shoulder U شانه هموار
ctenophore U شانه داران
teasel U شانه چوپان
rack type cutter U شانه رنده
teasels U شانه چوپان
ctenoid U شانه مانند
teazles U شانه چوپان
pectinated U شانه دار
teazle U شانه چوپان
neck and neck U شانه بشانه
arch spring line U شانه طاق
scaular U استخوان شانه
hard shouder U شانه راست
shoulder balance U بالانس شانه
broad shouldered U شانه پهن
lapwing U شانه بسر
Comb ( brush ) your hair . U موهایت را شانه کن
shoulder brace U شانه بند
lapwings U شانه بسر
teazel U شانه زدن
teazels U شانه چوپان
Afro pick شانه مخصوص فر
shoulder of road U شانه راه
comb case U شانه دان
shouldering U هرچیزی شبیه شانه
comber U ماشین شانه زنی
winnowwing fan U جام پنجه شانه
teazel U خارخسک شانه چوپان
shoulders U هرچیزی شبیه شانه
horned grebe U مرغابی شانه بسر
acromial U متعلق بنوک شانه
camail U زره شانه وگردن
shoulder roll U چرخیدن روی شانه ها
shrug U شانه را بالا انداختن
shrugged U شانه را بالا انداختن
shrugging U شانه را بالا انداختن
square shouldered U دارای شانه پهن
teasel U خارزدن شانه زدن
teasels U خارزدن شانه زدن
teazels U خارزدن شانه زدن
teazles U خارزدن شانه زدن
scapulo humeral U وابسته به شانه وبازو
hard shoulder U شانه تحکیم شده
verges U شانه خاکی جاده
shoulder U هرچیزی شبیه شانه
verges U شانه تحکیم نشده
verge U شانه تحکیم نشده
verge U شانه تثبیت نشده
verge U شانه خاکی جاده
hard shoulder U شانه تثبیت شده
verges U شانه تثبیت نشده
teasers U شانه کننده پشم
pectinate U شانهای شانه دار
teaser U شانه کننده پشم
teeth of the comb U دندانه های شانه
shouldered U هرچیزی شبیه شانه
clipped U شانه فشنگ گیره کاغذ
hatchel U کتان پاک کن شانه زدن
dabchick U اسفرود بی دم یامرغابی شانه بسر
ravel U شانه مخصوص جداکردن تارهای نخ
heckle U بباد طعنه گرفتن شانه
He shrugged his shoulders. U او [مرد] شانه اش را بالا انداخت.
heckling U بباد طعنه گرفتن شانه
clippings U شانه فشنگ گیره کاغذ
heckles U بباد طعنه گرفتن شانه
clips U شانه فشنگ گیره کاغذ
subscapular U واقع در زیر استخوان شانه
clip U شانه فشنگ گیره کاغذ
heckled U بباد طعنه گرفتن شانه
overarm U بالا اوردن بازو تا بالای شانه
shrugged U بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
shrugging U بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
She had let her hair down . U موهایش را ریخته بود روی شانه اش
shrug U بالا انداختن شانه مطلبی را فهماندن
You cannot put old heads on young shoulders . <proverb> U سر پیر نتوان بر شانه جوان بگذاشت .
d. muscle U ماهیچه سه گوش شانه عضله دالی
narani seogi U ایستادن موازی پاها همعرض شانه
shoulder knot U روبان یاحمایل زینتی روی شانه
lateral raise U تمرین تقویت عضلههای پشت و شانه با دنبل
ctenophoran U وابسته بشانه داران جانور شانه دار
slacker U کسی که از انجام وفیفه شانه تهی کند
he felt a t. on his shoulder U احساس دست بخوردگی روی شانه خودکرد
round shouldered U دارای شانههای جلو امده شانه گرد
slackers U کسی که از انجام وفیفه شانه تهی کند
candlesticks U بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
round-shouldered U دارای شانههای جلو امده شانه گرد
leg block and under over U فن تندر با گرفتن بازوهای حریف از بیخ شانه و از تو وپیچاندن او
atlas U قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
daisy ham U قسمتی از گوشت یا استخوان دود داده شانه خوک
rue raddy U تسمه یا طنابی که از روی شانه گذرانیده چیزی را با ان می کشند
atlases U قهرمانی که دنیا راروی شانه هایش نگهداشته است
wryneck U یکجور دارکوب که میتواند سرخود را دور شانه بگرداند
pastrami U گوشت ادویه زده ودودی شده شانه گاو
humeral veil U پارچه مستطیل شکلی که کشیشان بر روی شانه می اندازند
swing bar U اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
swing bell U اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
color U پرچم یکان یا جنگی نشان و درجه روی شانه وسینه
scapular U عبای کوتاه شانه پوش ردای بی استین باشلق دار کتفی
cowlstaff U چوبی که دونفر روی شانه حمل کرده وچیزهایی بدان می اویزند
subsapular U واقع در زیر استخوان شانه زیر کتفی
partial pressure U [فشار اولیه و جزئی که در اثر شانه کوبی و یا کشیدن تار در چله کشی به نخ های تار وارد می شود.]
ammunition chest U شانه فشنگ قلاب نوار فشنگ
worsted yarn U نخ پشمی [نخ پشمی شانه شده مرتب]
radio button U شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
to let somebody treat you like a doormat <idiom> U با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew U رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharges U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharge U اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
capture U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial U خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures U اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo U ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verified U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify U مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoot U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoots U جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster U تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
orients U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orient U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] U آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting U جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination U تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
serves U نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
calk U بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
tae U پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
to appeal [to] U درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
to inform on [against] somebody U کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
concentrating U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
assign U مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
concentrates U غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com